جنگ. کاش وجود نداشت. کاش میشد مثل کودکان از خودمان بپرسیم چرا آدمها با همدیگر میجنگند؟ چرا مردم به جای خوبی نفرت نصیب هم میکنند؟ چرا با هم دعوا میکنند؟ اینها سوالهایی است که بسیاری از ما در کودکی از خودمان و دیگران میپرسیدیم. سوالی که جوابی برایش نداشتیم و نداریم. «ان الانسان کان ظلوما جهولا»؛ به راستی که انسان بسیار ستمکار و نادان بود. دنیایی که قرار بود بر شانههای ما بهشتی زیباتر از بهشت عدن باشد، تبدیل به مخروبهای شده است که حتی یک روز بدون جنگ، کشتار، خونریزی و ظلم ندارد. بعضی محققان میگویند کره زمین در قرن بیست و یک تنها سه هفته بدون جنگ داشته است؛ یعنی نزدیک به صفر!
تقریباً از ۱۵۰ سال پیش بود که با قدرت گرفتن انگلیس، وقوع انقلاب صنعتی و رقابت کشورهای متجاوز غربی برای استعمار بیشتر کشورهای ضعیف، جنگها شکلی ترسناکتر و کشندهتر به خود گرفتند. پیشرفت در ساخت سلاحهای کشتار جمعی و ورود درگیریها به عصر بمب و موشک و سلاحهای هستهای و شیمیایی و… جنگهای قرن ۲۱ را از همیشه تاریخ کشندهتر و خونینتر کرد. قرن ۲۱ قرنی بود که با یک بمب میشد جمعیتی دهها هزار نفره را در یک آن تبدیل به خاکستر کرد؛ مثال آن استفاده آمریکا از بمبهای هستهای در دو شهر هیروشیما و ناکازاکی است که جمعیتی بالغ بر ۲۰۰ هزار نفر در یک لحظه کشته شدند. با ساخت سلاحهای جدید که با نیت کشتار بیشتر و استعمار بیشتر و ظلم بیشتر روز به روز پیشرفتهتر شدند، میتوان جنگهای قرنی که گذشت را خونینترین و بیرحمانهترین جنگهای تاریخ دانست.
در این گزارش نگاهی مختصر به پنج تا از کشندهترین، بزرگترین، طولانیترین و مهمترین جنگهای قرن چهارده هجری خورشیدی میپردازیم
جنگ جهانی دوم
این جنگ جنگی فراگیر بین کشورهای دنیا بود که اول سپتامبر ۱۹۳۹ شروع شد و تا دوم سپتامبر ۱۹۴۵ طول کشید. البته درگیریهای مرتبط با این جنگ از چند سال پیش از آن آغاز شده بودند. این جنگ بسیاری از کشورهای جهان از جمله تمامی ابرقدرتهای روز را درگیر خود کرد تا جایی که دو دسته از کشورهای مختلف با تشکیل اتحادهای نظامی به نامهای متّحدین و متّفقین در مقابل یکدیگر صفآرایی کردند. این جنگ گستردهترین جنگ جهانی تاریخ بشر بود که در آن بیش از ۱۰۰ میلیون نفر از سی کشور مختلف به صورت مستقیم در آن جنگیدند. در این جنگ از متفقین ۶۱ میلیون کشته شدند که ۴۵ میلیون از آنها غیرنظامی بودند و از متحدین ۱۲ میلیون کشته شدند که ۴ میلیون از آنها غیرنظامی بودند. جنگ جهانی دوم به تنهایی سیاهترین اتفاقات جنگی تاریخ را رقم زده است. در این جنگ جدا از تعداد کشتگان و احمقانه بودن خود جنگ، جنایات ضدبشری فراوانی توسط هردو سوی جنگ انجام شد که انسان از خواندن آنها به انسانیت خودش شک میکند. برای آشنایی با گوشهای از این جنایتها «واحد ۷۳۱» ژاپن و نیز سرنوشت و زندگی «یوزف منگله» دکتر ارتش آلمان در جنگ جهانی دوم را مطالعه و بررسی کنید.
ضمناً، خوب است بدانیم که ایران در این جنگ از همان آغاز اعلام بی طرفی کرد، اما متفقین به بهانه حضور کارشناسان آلمانی در کشور ما، ایران را اشغال کردند.
جنگ شبه جزیره کره
این جنگ بین سالهای ۱۹۵۰ الی ۱۹۵۳ اتفاق افتاد. این جنگ نتیجه تقسیم کره پس از جنگ جهانی دوم بود که میان جمهوری کره تحت حمایت آمریکا و جمهوری دموکراتیک خلق کره تحت حمایت شوروی درگرفت. در این جنگ ۱.۵ الی ۱.۷ میلیون نفر کشته و در مجموع ۳.۵ میلیون نفر کشته و زخمی به همراه داشت.
جنگ آمریکا و ویتنام
این جنگ که از نوامبر ۱۹۵۵ الی آوریل ۱۹۷۵ در جریان بود طولانیترین جنگ قرن اخیر به حساب میآید. مجموع کشتههای آمریکا ۴۰۰ هزار سرباز با بیش از یک میلیون و ۳۴۰ هزار زخمی و مجموع کشتههای ویتنام نزدیک به یک میلیون با ۶۵۰ هزار زخمی برآورد شده است. این جنگ که با شکست آمریکا به پایان رسید، هیمنه آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم را شکست و این کشور را تا مرز فروپاشی و تغییر حکومت پیش برد. نظریه دومینو اصلیترین دلیل حمله آمریکا به ویتنام بود. طبق نظریه دومینو اگر در یک کشور آسیای جنوب شرقی کمونیسم به پیروزی برسد، بسیاری از کشورهای دیگر از آن پیروی خواهند کرد. جالب است بدانید که بعضی پژوهشگران و مراکز اطلاعاتی و جاسوسی مثل سیآیای انگلستان کودتا علیه دولت مصدق را متأثر از نظریه دومینو میدانند. آنها معتقدند نزدیک بودن محمد مصدق به حزب توده و عملکرد ضعیف او در مقابل گسترش کمونیسم در ایران، آمریکا را متقاعد کرد علیه دولت ملی او کودتا کرده و با روی کار آوردن محمدرضاشاه از گسترش کمونیسم در ایران جلوگیری کند.
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران
دیگر جنگ بزرگ و طولانی این قرن جنگ ایران و عراق بود که توسط صدام و عراق شروع شد و هشت سال طول کشید. ایران که با وقوع انقلاب اسلامی هویت و استقلال و عزت خود را بازیافته بود، مثل خاری در چشم آمریکا و کشورهای غربی بود که در قرنهای اخیر همواره تکهای از خاک و ثروت و دارایی مردم ایران را کنده و با خود برده بودند. به همین دلیل چه کاری بهتر از تحریک صدام برای یک جنگ خانمانسوز علیه ایران اسلامی؟ با وجود حمایت همه کشورهای غربی از صدام در طول جنگ، خوشبختانه حتی یک وجب از خاک ایران به دست دشمن نیفتاد و این جنگ تحمیلی با پیروزی ایران به پایان رسید.
بنا بر آمار غیررسمی نزدیک به ۵۰۰ هزار نفر جان خود را در این جنگ از دست دادند. نزدیک به ۲۰۰ هزار شهید و حدود ۷۰۰ هزار جانباز در این جنگ برای عزت ایران جنگیدند و از دست درازی عراق و کشورهای غربی به خاک و هویت و استقلال ایران جلوگیری کردند. روحشان شاد این قهرمانان همیشگی مردم ایران.
جنگ آمریکا با تروریسم خودساخته
جنگی که آمریکاییها از سال ۲۰۰۱ و حتی پیشتر با آنچه که به اصطلاح خود آنها علیه تروریسم خوانده میشود، نیز از جمله رهاوردهای دنیای مدرن برای منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا بود که آمار دقیقی از آن نیست. اگر کشتههای نظامی و غیرنظامی ناشی از حملات آمریکا را در کنار کشتههای گروههای تروریستی همچون القاعده، داعش، النصره بگذاریم شمار قابل توجهی از انسانها در این مناقشات جان خود را از دست دادهاند.
بطور کلی طبق تحقیقی که اواخر سال ۲۰۱۵ در گلوبال ریسرچ منتشر شد، ایالات متحده از بعد از جنگ جهانی دوم حداقل در کشتار ۲۰ میلیون انسان در جهان نقشآفرینی مستقیم کرده است. این آمار بدون لحاظ کردن شمار تلفات سنگینی است که در سوریه، یمن، لبنان و لیبی در سالهای اخیر اتفاق افتاده است. از ۱۹۴ کشور دنیا، ۱۳۶ کشور جمعیتی زیر ۲۰ میلیون نفر دارند. یعنی اگر آمریکا میخواست تمام توان خود را روی یک کشور متمرکز کند، سه چهارم کشورهای دنیا مستعد این بودند که آمریکا با خوی انسان دوستانه (!) خود آن کشور را کانلمیکن کند. همچنین اگر مجموع جمعیت کشورها را در نظر بگیریم، نتیجتاً ایالات متحده رأساً به اندازه مجموع کل جمعیت ۴۵ کشور دنیا آدم کشته است و میتوان در اکثر جنگهای یکی دو قرن اخیر دست خونآلود حاکمان و ارتش این کشور را دید.
دور نمای عروس هزار چهره غرب
چطور نقاب از چهره جنتلمن ها کنار زده شد!؟
کاریکاتور اثر «کمال شرف» هنرمند یمنی میباشد.
سیاهی جنگ انقدر سنگین هست که روی تمام خوشیهایمان سایه بیندازد.
جنگ به جان سرزمینهایمان رنگ تلخی خواهد زد. مادرها لالاییهایشان را از یاد میبرند، پدرها به جای فرزندان، تفنگهایشان را به آغوش میکشند و بچهها بچگی را از یاد خواهند برد، تاجایی که شهروندان دیروز یک شهر، پناهجویان وحشت زده امروز سرزمینهای دیگر می شوند .
تاریخ بشریت در همه این سالها تصویر ماتم زده مردم جنگ زده را به خود کم ندیده است از مردم غزه، یمن، عراق و سوریه تا جنگزدههای امروز اوکراین؛ آدمهایی که هرکدام در برههای از زمان مجبور شده اند، جان خود را بردارند و به کشورهای دیگر پناه ببرند.
اما چیزی که این روزها باعث شده تا جنگ در اوکراین تلخ تر به نظر برسد واکنش برخی از رسانهها و خبرنگارهای غربی با پناهجوهای اوکراینی است. رفتار دلسوزانه ای که از پس آن می شود چهره زشت نژاد پرستی و تبعیض را دید.
جلوگیری کردن از سوار شدن سیاهپوستان آفریقایی در قطارهای اوکراین و اظهارات برخی از رسانههای غربی که معتقدند کشورهای دنیا باید هوای اوکراینیهای سفیدپوست، چشم آبی و اروپایی را بیش از پناهجویان سوری و عراقی داشته باشند تا رفتار عجیب و غیرقابل باوری که به شما میگوید کنار همه شعارهای بشردوستانه بین المللی درست در قرن ۲۱ هنوز در نگاه رسانههای غرب آدم داریم تا آدم، دل آدمی را بدرد می آورد.
اینجا اروپاست نه یک کشور جهان سومی!
بخش زیادی از مردمان غرب آسیا سالهاست که به خاطر اشغالگری آمریکا و غربیها مجبور به تحمل وحشت، بمباران و جنگ شدهاند. ملتهایی که عدهای از آنها در مقطعی از زمان برای نجات جان عزیزانشان مجبور به ترک زندگی شان شده اند. از جنگ و اشغالگری آمریکا در افغانستان و عراق گرفته تا سردرآوردن غول بیشاخ و دمی به نام داعش یا بحران گرسنگی در یمن که طبق گزارش سازمان ملل در هر ۱۱ دقیقه یک کودک بخاطرش می میرد؛ اما نکته اینجاست که انگار طی همه این سالها خبر روزانه کشته شدن آنها انقدر برای دنیا عادی شده که کسی نخواهد مثل حوادث اخیر در اروپا یا همین جنگ اوکراین برایشان هشتگ «نه به جنگ» بزند یا شمعی روشن کند.
نمونه واضح این تبعیض رفتاری را می شود در صحبت های خبرنگار شبکه انگلیسی بریتین دید، شخصی که در لهستان رو به دوربین درباره جنگ زدههای اوکراینی این طور میگوید:«باورکردنی نیست اینجا اروپاست نه یک کشور جهان سومی!»
ما مردمان متمدن اروپایی هستیم!
در کنار این اظهار نظر عجیب روز جمعه هم چارلی داگاتا، خبرنگار ارشد شبکه آمریکایی CBS در کییف، پایتخت اوکراین در گزارش خود از اوضاع جنگ در این کشور اظهار نظر عجیبی کرد که بعدا به خاطر آن مجبور به عذرخواهی شد او گفته بود: با تمام احترامی که که قائل هستم باید بگویم اینجا جایی مثل عراق یا افغانستان نیست که دهها سال با جنگ درگیر بوده باشد، اینجا "پایتخت اوکراین" یک شهر متمدن و اروپایی است!
اوکراینیها سوری نیستند، سفیدپوستاند!
مورد بعدی درباره گزارش کلی کوبیلا خبرنگار شبکه آمریکایی ان بی سی است کسی که طی روزهای گذشته خیره به دوربین و بدون هیچ واهمهای طی گزارش خود از اوضاع جنگ و مردم اوکراین، کلمات خودش را پشت سر هم ردیف کرد تا به شما ثابت کند علی رغم همه شعارهای ضد تبعیض و نژادپرستانه هنوز هم باید جان سفیدپوستهای اروپایی عزیزتر از جان جنگزده های غرب آسیا باشد.
گزارشی که مدتی بعد با واکنشها و انتقادات زیادی همراه شد. او گفته بود: «اینها پناهجویان سوریه نیستند، پناهندگان اوکراینی هستند... آنها بسیار شبیه به ما، مسیحی و سفیدپوست هستند.
پناهجویان اوکراینی مهاجرانی روشنفکر و عالی خواهند بود
اما این اظهار نظرها فقط به یکی دو مورد ختم نشد، فرانسویها در راستای نطقهای نژادپرستانه درباره پناهجویان اوکراینی سنگ تمام گذاشتند به عنوان مثال یک کارشناس در شبکه BFMTV فرانسه اعلام کرد: «ما در اینجا از سوری هایی که از بمباران فرار میکردند صحبت نمی کنیم، در مورد اروپاییها حرف میزنیم که با اتومبیلهایی شبیه به ما در رفت و آمد هستند و برای نجات جان خود محل زندگیشان را ترک می کنند» علاوه بر این ژان لوئی بورلانژ، یکی از اعضای مجلس ملی فرانسه، نیز در یک برنامه تلویزیونی گفت که پناهندگان اوکراینی مهاجرانی روشنفکر و عالی خواهند بود.
اوکراینیها، پناهجویانی آدم حسابی!
حتی خبرنگار و مجری شبکه الجزیره انگلیسی هم هنگام اعلام مشاهدات خود از اوکراین و پناهجویان این کشور به خاطر جنگ و درگیری خیلی صریح و بیپروا در قیاس با پناهجویان سالهای گذشته، اوکراینیها را این طور توصیف میکند: فقط با نگاه کردن به آنها و طرز لباس پوشیدنشان میفهمید که این افراد آدم حسابی و از طبقه متوسط هستند و مثل پناهجویانی نیستند که از غرب آسیا و شمال آفریقا فرار میکنند، آنها شبیه خانوادههای اروپایی هستند که در همسایگیشان زندگی می کنید.
کشته شدن چشمآبیها برایمان دردناکتر است!
شاید بشود بدون روتوشترین واکنش و تحلیل نژادپرستانه ترین رسانه و کارشناسهای خارجی را درباره جنگ اوکراین و روسیه به اظهار نظر «ساکوار لیدزه، معاون سابق دادستان کل اوکراین در مصاحبه با شبکه بیبیسی نسبت داد.
او با ناراحت شدن از این اتفاق ضمن اشاره به اینکه تماشای سفیدپوستان در حال فرار از درگیری برای او سخت تر است گفت: برای من بسیار تاثربرانگیز است وقتی میبینم اروپاییها با چشمان آبی و موهای طلایی کشته می شوند.